روایی ابزارها از نوع روایی صوری و پایایی ابزارها با استفاده از ضریب
آلفای کرونباخ برای سبک رهبری تحولآفرین ۹۵۶/۰، برای سبک رهبری خدمتگزار
۹۶۸/۰ و برای توانمندسازی کارکنان ۹۰۰/۰ بدست آمد.
یافتههای پژوهش حاکی از آن است که بین مولفههای رهبری تحولآفرین و خدمتگزار و تمامی ابعاد آن با توانمندسازی کارکنان رابطه مستقیم و معنیداری وجود دارد.
مقایسه
سبکهای رهبری تحولآفرین و خدمتگزار نشان میدهد که رابطه سبک رهبری
خدمتگزار با توانمندسازی کارکنان سازمان صداوسیما، قویتر از رابطه سبک
رهبری تحولآفرین با توانمندسازی کارکنان میباشد.
نتایج رگرسیون نشان
میدهد از میان متغیرهای سبک رهبری تحولآفرین، متغیر نفوذ آرمانی ۳۶۸/۰
توانمندسازی کارکنان را پیشبینی میکند و از میان متغیرهای سبک رهبری
خدمتگزار، متغیر قابلیت اعتماد ۵۳۰/۰ و متغیر مهرورزی ۳۷۸/۰ قابلیت
پیشبینی متغیر توانمندسازی کارکنان را دارا میباشند.
ابزار پژوهش
مقیاسهای توانمندسازی کارکنان، حمایت سازمانی ادراکشده و توسعه سازمانی
بود، که پس از محاسبه روایی و پایایی آن، بین نمونه توزیع و گردآوری شد.
یافتهها نشان داد بین توانمندسازی کارکنان، حمایت سازمانی ادراکشده و توسعه سازمانی رابطه معناداری وجود دارد.
با
توجه به این دو نتیجه، توانمندسازی کارکنان بهطور غیرمستقیم و با واسطه
حمایت سازمانی ادراکشده میتواند توسعه سازمانی را تحت تاثیر قرار دهد.
این مقاله قصد دارد با رویکردی کاربردی به مفهوم توانمندی کارکنان توجه کرده و به بررسی عوامل موثر بر توانمندی کارکنان بپردازد .
توانمند سازی کارکنان
یکی از ابزارهای موثر برای افزایش بهره وری کارکنان و استفاده بهینه از
ظرفیتها و تواناییهای فردی و گروهی آنها در راستای اهداف سازمانی است .
مدیریت
برای اینکه بتواند سازمان متبوع خود را بهبود بخشد بایستی با دید کیفی به
سازمان بنگرد و تلاش کند تا آنجا که ممکن است با ارایه راهبردهای اجرایی،
کیفیت عملکرد کاری سازمان خود را در سطح مطلوب حفظ کند .
دیدگاههای
توانمند سازی : ١- دیدگاه عقلانی ۲- دیدگاه انگیزش ۳-دیدگاه فوق انگیزش
۴-دیدگاه سیستمی( الگوی سه بعدی توانمند سازی مطرح هستند، اعتماد صمیمیت،
تعهد، مشارکت، صداقت، قدردانی، مسیولیت دادن، ارتباطات قوی، محیط کاری
مناسب، بهینه سازی روشهای کار ازجمله ضروریات برنامه توانمند سازی
میباشند و براساس مدیریت فرایند مدار توانمند سازی را باید در سازمان
بصورت فرایند پیاده کرد .
منبع : مقاله توانمند سازی کارکنان
توانمندسازی کارکنان
یکی از تکنیکهای موثر برای افزایش بهره وری کارکنان و استفاده بهینه از
ظرفیت و تواناییهای فردی وگروهی آنها در راستای اهداف سازمانی است.
چارچوبها و روشهای دستیابی به این هدف تبیین شود.
شناسایی عواملی که موجب توانمندسازی کارکنان میگردد همیشه مورد توجه مدیران وسازمانها بوده است .
در
این پژوهش ابتدا با استفاده از منابع علمی و عقاید صاحبنظران توانمند سازی
و با رویکرد تحلیل محتوا، عوامل موثر بر توانمند سازی کارکنان مورد
شناسایی قرار گرفته و سپس تاثیر این عوامل بر روی توانمند سازی روانشناختی
کارکنان سنجیده شده است.
و در نهایت برازش مدل مورد سنجش قرار گرفته است.
نتایج
پژوهش نشان میدهد که از میان عوامل موثر بر توانمند سازی،عوامل فردی و
سازمانی بر توانمند سازی روانشناختی کارکنان تاثیر معناداری داشته و
توانمند سازی روانشناختی نیز بر تعالی سازمانی موثر بوده است.
این امر میتواند مبنایی برای تدوین راهبردهای مناسب منابع انسانی در دستیابی به تعالی سازمانی باشد.
در
رویکردهای توسعهای به مدیریت منابع انسانی، به روشنی درباره اهمیت و
جایگاه عوامل انسانی در سازمان، به عنوان یک دارایی مهم بحث شده است.
اگر شرایط مناسبی برای شکوفا شدن استعدادهای فردی فراهم شود، دارایی مذکور، کارایی و عملکرد بهتری خواهد داشت.
یکی از موثرترین عوامل در بهبود عملکرد کارکنان سازمان، رشد احساس توانمندی در بین آنها است.
در مقاله حاضر، تلاش میشود عوامل موثر بر توانمندسازی کارکنان شرکت مجتمع گاز پارس جنوبی مورد بررسی قرار گیرد.
بعد از مرور ادبیات پژوهش، متغیرهای مختلف موثر بر توانمندسازی کارکنان شناسایی شد.
سپس
با استفاده از تحلیل عاملی، متغیرها در دو عامل، دستهبندی شدند که
عبارتاند از: ١) توجه به رشد قابلیتهای فردی کارکنان و پیشرفت سازمانی و
۲) توجه به سبک مدیریت و راهبری منابع انسانی.
با استفاده از رگرسیون چندمتغیره نیز مشخص گردید که هر دو عامل بر توانمندی تاثیر دارند.
منبع : مقاله توانمند سازی و عوامل مؤثر بر فرایند توانمند سازی کارکنان
این مقاله به بررسی تاثیر جو سازمانی
در ۷ بعد همبستگی، استقلال، چالش، منابع، بازبودن نسبت به نوآوری،
تشویق و نظارت و مدیریت بر نوآور بودن در فرآیند را بررسی میکند.
اعتبار مدلهای مفهومی هر یک از ابعاد جو سازمانی و نوآور بودن در فرآیند از طریق تحلیل مسیر و تحلیل عاملی تاییدی ارزیابی شد.
در
نهایت، فرضیات پژوهش با استفاده از مدل معادلههای ساختاری آزمون شد که
نتایج حاکی از آن است که ابعاد نظارت و سرپرستی، چالش، منابع و باز بودن
نسبت به نوآوری بر نوآور بودن در فرآیند در شرکت لیزینگ تاثیر گذار است که
بیشترین تاثیر را نظارت و سرپرستی و بعد باز بودن نسبت به نوآوری تاثیر
منفی دارد.
هدف مقاله حاضرتعیین رابطه بین جو سازمانی مدارس با عملکرد
دبیران دبیرستانهای پسرانه شهرستان بوکان و مهاباد در سال تحصیلی۸۷- ١۳۸۶
بوده است.
دبیران دارای مدارک تحصیلی مختلف، نسبت به جو سازمانی دیدگاه یکسانی داشتهاند و از این لحاظ تفاوتی دیده نشد.
بنابراین
در این راستا،پژوهش حاضر، با هدف شناخت تاثیر جو سازمانی و ارزشهای
مدیریتی بر نوآوری مدیریتی در دانشگاه پیام نور انجام پذیرفت.
به
منظور نیل به هدف تحقیق، سه فرضیه پژوهشی مطرح گردید و روش تحقیق
توصیفی-پیمایشی با استفاده از ابزار پرسشنامه، شامل بخشهای
جمعیتشناختی، ارزشهای مدیریتی، نوآوری مدیریتی و جو سازمانی بوسیله
محققان مورد استفاده قرار گرفت.
براساس یافتههای تحقیق، ارزشهای مدیریتی با نوآوری مدیریتی در سازمان مورد مطالعه، رابطه معنیداری دارند.
و جو سازمانی دانشگاه در این رابطه، نقش متغیر مداخله گر را ایفا نموده و با عث تقویت رابطه این دو متغیر اثرگذار میگردد.
بنابراین، با توجه به نتایج حاصله میتوان عنوان نمود که جو سازمانی
مناسب و سازنده سازمانی میتواند از طریق ایجاد احساسات مثبت و ارتقا
سرمایه روانشناختی در دانشگاه پیام نور، میزان اثرگذاری ارزشهای مدیریتی
بر نوآوری مدیریتی را تقویت نماید.
پژوهشها نشان میدهند که سیاستها،
برنامههای سازمان، وضعیت مالی یا ارزش سهام شرکت هیچ کدام سازمان را به
محیطی مناسب برای کار کردن تبدیل نمیکند، بلکه آنچه از سازمان یک محیط کار
ایده آل و مطلوب میسازد، احساس کارکنان نسبت به محیط کار است.
شرایط محیط کار برای ایجاد و رشد احساس کارکنان در سه عامل خلاصه میشود: مدیریت، شغل و همکاران.
منبع : مقاله جو سازمانی
حقوق بشردوستانه بین المللی یکی از مهمترین شاخههای دانش گسترده
حقوق است که کوشش دارد تا اگر به رغم تلاشهای پیشگیرانه، مخاصمه
مسلحانهای آغاز شد، آن را هر چه محدودتر سازد، از آثار مخربش بکاهد و تابع
مقررات کند.
تبیین دیدگاههای ادیان، به ویژه اسلام به عنوان یکی از
مهمترین ادیان جهان معاصر، که متاسفانه گاه حتی از سوی پیروانش مورد کج
فهمی و سو تفسیر قرار گرفته است، اهمیت ویژهای دارد.
حقوق بشردوستانه
بین المللی یکی از مهمترین شاخههای دانش گسترده حقوق است که کوشش دارد
اگر به رغم تلاشهای پیشگیرانه، مخاصمه مسلحانهای آغاز شد، آن را هر چه
محدودتر سازد، از آثار مخربش بکاهد و تابع مقررات کند.
این مقاله قصد
دارد موارد ذیل را بررسی نماید:هرچند رویکرد کلی جامعه بشری بویژه در
سالهای پس از جنگ جهانی اول،همواره محدودسازی توسل به جنگ در روابط بین
الملل بوده است لیکن حقیقت زنده و موجود در این عرصه، ادامه استفاده از
عنصر زور در کنشها و واکنشهای روابط بین المللی است و همین امر سبب شده
است تا نویسندگان و محققان حقوق بین الملل همچنان به اهمیت حقوق جنگ و
لزوم تدوین و توسعه آن همت گمارند.
حقوق بشردوستانه، از ابتدا شامل
قواعدی بوده است که هدف آن، حمایت از جان افراد و اموال در درگیریهای
مسلحانه است( تاریخچه ). این حقوق، بهلحاظ مبانی نظری و مصداقهای عملی،
در نظریه رایج غربی با نظریه اسلامی دارای تفاوتهایی است که کالبدشکافی
نشدهاند( پیشینه ). بنابراین، مرزهای هویتی و پایههای بنیادی قوانین
حقوق بشردوستانه، همچنان در جوامع غربی و اسلامی مبهم باقی مانده است(
مسیله ). لذا این پرسش مطرح است که مبانی نظری حقوق بشردوستانه در اسلام
چیست؟ و چگونه نظریه اسلامی حقوق بشردوستانه میتواند بر صلح بینالمللی
تاثیرگذار باشد ؟( سیوال) گمان ما بر این است که حقوق بشردوستانه اسلامی،
برخلاف نوع غربی آن، دو پایه حمایتی در اسلام دارد: یکی کرامت ذاتی، و
دیگری کرامت ارزشی انسان( فرضیه ). نویسنده با کاربست شیوه تبیینی- تحلیلی(
روش )، درصدد پاسخگویی به سیوال مقاله است( هدف ).
نظریه اسلامی حقوق بشردوستانه، پیشرفتهتر، مستحکمتر، دقیقتر و
درعینحال بسیار قدیمیتر از نظریههای غربی است و در آیات قرآن کریم،
سنت و کتب فقهی و حدیثی، مباحث حقوق بشردوستانه بینالمللی بهوضوح دیده میشوند.
همچنین
در اسلام، صلح بر جنگ اولویت دارد( یافته) .جنگ پدیدهای است با قدمتی به
درازای تمدن بشری و از بدو تشکیل جوامع انسانی تا کنون با بشر همراه بوده
است؛ اما با دیدگاهها و اهداف متفاوت نسبت به این پدیده در میان اقوام،
ادیان و مکاتب گوناگون.
نوع بشر همواره براساس ندای فطرت خویش کاهش
خشونت در جنگها را خواستار بوده است و نگرش کنونی به حقوق بشردوستانه
پاسخی است به این ندای برآمده از فطرت بشری.
هرچند رویکرد کلی جامعه بشری بویژه در سالهای پس از جنگ جهانی
اول،همواره محدودسازی توسل به جنگ در روابط بین الملل بوده است لیکن حقیقت
زنده و موجود در این عرصه، ادامه استفاده از عنصر زور در کنشها و
واکنشهای روابط بین المللی است و همین امر سبب شده است تا نویسندگان و
محققان حقوق بین الملل همچنان به اهمیت حقوق جنگ و لزوم تدوین و توسعه آن همت گمارند.
همین موضوع( یعنی تلاش برای قانونمند کردن عملیات جنگی) فلسفه و پایههای حقوق مخاصمات بین المللی را تشکیل میدهد.
آنچنان که از تاریخچه مصونیت دولتها پدیدار است، مصونیت قضایی دولتها با چالشها و تحولات زیادی مواجه شده است.
آلمان
در اوخر دسامبر ۲۰۰۸ یک دعوای حقوقی علیه ایتالیا در دیوان بین المللی
دادگستری به ثبت رسانید و مدعی شد که ایتالیا مصونیت قضایی آن را بهطور
مکرر در دادگاههای داخلی خود نقض کرده است.
قضیه آلمان علیه ایتالیا
برای دیوان بین المللی دادگستری مجالی فراهم کرد که در رابطه با تعامل میان
حقوق بشر، قاعده آمره و مصونیت دولت، اظهار نظر کند.
در این پژوهش تلاش
شده تا با بررسی نظر و رای دیوان بین المللی دادگستری به این پرسش پاسخ
داده شود که آیا دیوان بین المللی دادگستری در جهت تثبیت حقوق بشر دوستانه
بین الملل عرفی در باب مصونیت قضایی دولتها گام برداشته یا زمینه را
برای ورود استثنایی جدید در این باب مهیا کرده است؟ هرچند رویکرد کلی جامعه
بشری بویژه در سالهای پس از جنگ جهانی اول، همواره محدودسازی توسل به جنگ
در روابط بینالملل بوده است لیکن حقیقت زنده و موجود در این عرصه، ادامه
استفاده از عنصر زور در کنشها و واکنشهای روابط بینالمللی است و همین
امر سبب شده است تا نویسندگان و محققان حقوق بینالملل همچنان به اهمیت
حقوق جنگ و لزوم تدوین و توسعه آن همت گمارند.
با
این هدف که در ایام جنگ و در درون آتش این پدیده خانمانسوز، چه قواعد( و
یا حداقل قواعدی) لازمالرعایه میباشند تا آسیبها را به حداقل رسانده و
ویرانهها را محدود نمایند.
مخاصمات مسلحانه بینالمللی و مخاصمات مسلحانه غیربینالمللی هر دو شامل درگیری مسلحانه و کاربرد زور با اهداف سیاسی است.
مقاله زیر وجوه مشترک و انفکاک در شکلگیری را بررسی مینماید.