از طرف دیگر، علی رغم رشد مداوم استفاده کنندگان شبکه جهانی، استفاده از
مدیریت ارتباط با مشتری بر پایه وب در سازمانها با شکست مواجه شده است.
روش پژوهش: روش این مطالعه از نظر ماهیت توصیفی- پیمایشی و از نظر هدف کاربردی میباشد و به مدت ۶ ماه در سال ۸۹ انجام یافته است.
علاوه بر این، از نرم افزار LISREL برای آزمون فرضیهها و بررسی روابط میان مولفههای چارچوب تحقیق استفاده شده است.
کاربردهای مدیرتی پژوهش: سازمانها باید، اثر بالقوه این عوامل قبل از پیاده سازی e-CRM را با دقت بررسی نمایند.
نتایج
نشان دادند که ضریب مسیر سهولت ادراک شده کاربرد اینترنت بر سودمندی ادراک
شده اینترنت، ضریب مسیر سودمندی ادراک شده اینترنت بر نیت رفتاری کاربرد
اینترنت، ضریب مسیر نگرش نسبت به کاربرد اینترنت بر نیت رفتاری کاربرد
اینترنت و ضریب مسیر نیت رفتاری کاربرد اینترنت بر کاربرد واقعی اینترنت
معنادار اما ضرایب مسیر سودمندی ادراک شده اینترنت و سهولت ادراک شده
کاربرد اینترنت بر نگرش نسبت به کاربرد اینترنت معنادار نمیباشد.
نتایج
مدل یابی معادلات ساختاری لیزرال و آنالیز رگرسیون در این مطالعه نشان داد
که از نظر هر سه معیار، تیوری رفتار برنامه ریزی شده در مقایسه با دو مدل
دیگر از عملکرد بهتری برخوردار است.
با ظهور فناوریهای جدید در زندگی افراد، کاربران تجربههای متفاوتی از تعامل با این فناوریها به دست میآورند.
این تجربیات منجر به شکلگیری انتظارات متفاوتی در کاربران برای استفاده از یک نرمافزار میشود.
طراحان نظامهای اطلاعاتی و پژوهشگران از انواع مدلهای پذیرش فناوری برای بررسی موفقیت یک نظام اطلاعاتی استفاده میکنند.
از بین مدلهایی که درزمینه پذیرش فناوری
معرفی و مطرحشدهاند، فقط مدل انتظار -تایید بهطور خاص برای تبیین رضایت
مصرفکنندگان و تصمیم آنها برای خرید و یا استفاده دوباره از یک نظام،
استفاده میشود.
پژوهش حاضر پژوهشی مروری است که ضمن معرفی کوتاهی از انواع مدلهای پذیرش فناوری اطلاعات، به تبیین کامل نظریه انتظار – تایید و مرور پژوهشهای انجامشده مدلهای پذیرش فناوری در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی میپردازد.
بهطورکلی
میتوان چنین نتیجه گرفت که هرچه قابلیتهای یک نظام اطلاعاتی به تجربیات و
انتظارات کاربران آن نزدیکتر باشد، مقبولیت و درنتیجه رضایت و ادامه
استفاده از آن را به عنوان یک فناوری در پی خواهد داشت.
جامعه آماری شامل کارکنان «بانک اقتصاد نوین» به تعداد ۳١۴۰ نفر است که
تعداد ۳۴۲ نفر به روش نمونهگیری تصادفی ساده و با استفاده از جدول مورگان
انتخاب شدند.
ابزار پژوهش پرسشنامه است که روایی آن با استفاده از روش
روایی تحلیل محتوا و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ با ضریب
۹۷۳/۰ و ۹١۸/۰ برای دو متغیر مدیریت ارتباط با مشتری و عملکرد سازمانی
تایید شد.
نتایج نشان داد که متغیر مدیریت ارتباط با مشتری با مقدار
بتای ۸۹/۰ بر عملکرد سازمان تاثیر معناداری دارد؛ همچنین مولفههای فناوری
اطلاعات، کاربرد مدیریت دانش، پاسخ به مشتری، تعامل سودمند، فرایند CRM،
سازماندهی CRM و مشتریمحوری دارای تاثیر معناداری بر عملکرد سازمانی
هستند.
از میان مولفههای متغیر مدیریت ارتباط با مشتری،
مولفه سازماندهی CRM( شدت تاثیر برابر با ۸۰۷/۰ )، بیشترین تاثیر و مولفه
فناوری اطلاعات( شدت تاثیر برابر با ۴۷۴/۰) کمترین تاثیر را بر عملکرد
سازمانی دارد.
با تغییر پارادایم از محصول محوری به مشتری محوری و با
توجه به اینکه در محیط رقابتی امروز استفاده از روشهای بازاریابی سنتی،
محدودیتهای زیادی را برای سازمانها ایجاد کرده است، مدیریت ارتباط با
مشتری( CRM) برای ایجاد یک رابطه خاص با مشتری و ایجاد ارزش بیشتر برای
سازمانها ارایه شده است.
نتایج بیانگر تایید تمامی فرضیههای تحقیق
میباشد و مدیریت ارتباط با مشتری، بیشترین تاثیر را به ترتیب جنبه مالی و
یادگیری و رشد، فرآیندهای داخلی و مشتری عملکرد گذاشته است.
عبارت مدیریت ارتباط با مشتری یا CRM از اوایل دهه نود میلادی وارد حوزه مدیریت و بازاریابی شده است.
ظاهرا
اصطلاح سی آرام یا مدیریت ارتباط با مشتریان از زمانی که توماس سیبل،
مدیر و مالک Siebel Systems عنوان «مدیریت ارتباط با مشتری» را در مورد نرم
افزار تولیدی خود به کار برد، به تدریج درادبیات مدیریت و بازاریابی رایج
شد( منبع) . هنوز در مورد تعریف مدیریت ارتباط با مشتری یا Customer
Relationship Management، اتفاق نظری وجود ندارد.
بسیاری از شرکتهای
فعال در حوزه تکنولوژی اطلاعات، CRM یا مدیریت ارتباط با مشتری را مجموعه
نرم افزارها یا خدماتی میدانند که به اتوماسیون بازاریابی، فروش و خدمات
کمک میکند؛ CRM با این تعریف، تا حد زیادی به حوزهی تکنولوژی نزدیک
میشود( این گروه، معمولا به جای استقرار سیستم مدیریت ارتباط با مشتری در
تلاش برای خرید نرم افزار مدیریت ارتباط با مشتری هستند) .
منبع : مقاله مدیریت ارتباط با مشتری
امروزه دانش و سرمایههای فکری سازمانها یکی از مزیتهای اصلی
رقابت محسوب میشود و میتوان اذعان داشت که دانش، قلب اقتصاد جهانی است و
این امر مستلزم شناسایی عوامل کلیدی موفقیت و اقدام عملی برمبنای این عوامل
تاثیر گذار در مراحل مختلف طراحی و استقرار سیستم مدیریت دانش است.
از
ابزار پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد و برای تجزیه و تحلیل
دادهها از آمار توصیفی و استنباطی و نرم افزار spss و Lisrel بهره گرفته
شد.
نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان داد که بین اجرای بهینهتر سیستم مدیریت دانش
با مولفههای( فناوری اطلاعات، شاخص توانمندی ساختار و فرهنگ سازمانی،
عنصر توانمندی مدیریتی و عنصر فرایند مدیریت دانش) رابطه معناداری وجود
دارد.
محیط رقابتی جهان حال حاضر، مدیریت دانش بعنوان ابزاری توانمند
جهت حفظ موقعیت رقابتی و مدیریت نوآوری و عامل کلیدی برای بقا در سازمانها
تلقی گردیده است.
بدلیل
داشتن پتانسیل مناسب تا کنون مدیریت دانش در صنایع بزرگ جهت پیاده سازی و
اجرا مطرح گردیده است و صنایع کوچک و متوسط کمتر به آن توجه نمودهاند.
در
این مقاله با بیان مرور ادبیات موضوعی موجود به ضرورت توجه صنایع کوچک و
متوسط به مدیریت دانش و ظرفیتها و محدودیتهای موجود به این نتیجه
رسیدهایم که مدلهای پیاده سازی مدیریت دانش در صنایع بزرگ درSMEها قابل
اجرا نیست و نمیتوان مدل یکسانی برای آنها تجویز نمود در انتها نیز چارچوب
کلی جهت پیاده سازی مدیریت دانش درSMEها ارایه شده است.
سازمانهای
کنوین، اهمیت بیشتری جهت درک، انطباقپذیری و مدیریت تغییرات محیط پیرامون
قایل شده و در کسب و به کارگیری دانش و … در این بخش انواع مقاله مدیریت
دانش ارایه شده است.
مدیریت دانش، مدیریت دانایی یا مدیریت اندوختههای
علمی( به انگلیسی: Knowledge management- KM) به معنای در دسترس قرار دادن
نظاممند اطلاعات و اندوختههای علمی است، به گونهای که به هنگام نیاز، در
اختیار افرادی که نیازمند آنها هستند، قرار گیرند تا آنها بتوانند کار
روزمره خود را با بازدهی بیشتر و موثرتر انجام دهند.
مدیریت دانش، شامل یک سری استراتژی و راهکار برای شناسایی، ایجاد، نمایندگی، پخش و تطبیق بینشها و تجارب در سازمان میباشد.
برنامه اجرایی مدیریت اندوختههای علمی، بر این دو جز اصلی، بنا میشود.
منبع : مقاله مدیریت دانش
معلمان محترم در هر جامعهای یک صنف پراهمیت بوده و دارای نقش ارزنده و قابل ملاحظهای میباشند.
لذا اینجانب در این مجموعه قصد داشته شیوهها و روشهای مدیریت کلاس درس را مورد بررسی قرار داده تا بتوانم چراغی در راه توسعه حرفهای معلمان این مرز و بوم بیافروزم.
روش تحقیق این مقاله بصورت کتابخانهای میباشد.
در
این مقاله سعی بر این داشته تا با استفاده از کتب معتبر و همچنین استفاده
از مقالات به روز علمی، مطالبی درخور استفاده، پیرامون مدیریت کلاس، گرد
آوری شود.
در ادامه بحث به معرفی سبکهای اداره کلاس که شامل: سبک
اقتدار گرایانه( دموکراسی قانون مدار )؛ سبک مستبدانه( تحکم آمیز )؛ سبک
آزادگذاری( بی عنان، آسان گیری )؛ است، پرداخته شده است.
در مسایل آموزشی از عوامل موثر بر یادگیری دانش آموزان، نحوه مدیریت کلاس بوسیله معلمان میباشد، که دارای اهمیت شایان ذکری است.
نحوه
مدیریت معلمان ناشی از عوامل متعدد دیگری ازجمله ویژگیهای شخصیتی یک
معلم میباشد که سبک مدیریت وی را تحت تاثیر قرار میدهد.
هدف از این پژوهش، بررسی رابطه سبکهای مدیریت کلاس با ویژگیهای شخصیتی معلمان مدارس ابتدایی شهر یزد بود که بر روی ۲۴۴ نفر( زن=١۴۹ و مرد=۹۵) از معلمان انجام شد.
روش
پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود که در آن معلمان به پرسشنامههای سبک
مدیریت کلاس( ABCC) و پرسشنامه پنج عاملی شخصیت( NEO) فرم کوتاه به همراه
یک سری پرسشهای جمعیت شناختی پاسخ دادند.
نتایج نشان داد که سبک مدیریت آموزش از بین پنج ویژگی شخصیتی، تنها با ویژگی با وجدان بودن رابطه معناداری داشت( r=۰.١۶۵ و p
منبع : مقاله مدیریت کلاس
این مقاله با اشارهای به اهمیت مدیریت منابع انسانی در شرکتهای تعاونی.
در محیط رقابتی امروز آغاز میشود.
برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانهای و میدانی و پرسشنامه استفاده شده است.
پرسشنامه در بین ١٨٥ نفر از افراد نمونه توزیع و پس از گردآوری در نرم افزارهای SPSS و لیزرل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
و در مدیریت منابع انسانی بیش از پیش باید به این فناوری توجه شود.
مدیریت منابع انسانی معطوف به سیاستها، اقدامات و سیستمهایی است که رفتار، طرز فکر و عملکرد کارکنان را تحت تاثیر قرار میدهند.
مدیریت
منابع انسانی عبارتست از رویکردی استراتژیک به جذب، توسعه، مدیریت، ایجاد
انگیزش و دستیابی به تعهد منابع کلیدی سازمان؛ یعنی افرادی که در آن یا
برای آن کار میکنند.
مدیریت منابع انسانی یعنی مدیریت کارکنان سازمان .
مدیریت
منابع انسانی( یا به اختصار منابع انسانی )( به انگلیسی: Human resources
management )، عبارت است از فرایند کار کردن با افراد، بهطوریکه این
افراد و سازمانشان به توانمندی کاملی دست یابند، حتی زمانی که تغییر، نیاز
به کسب مهارتهای جدید، تقبل مسیولیتهای جدید و شکل جدیدی از روابط را
ملزم باشد.
[۱] در واقع مدیریت منابع انسانی استفاده از نیروی انسانی در
جهت اهداف سازمان است و شامل فعالیتهایی نظیر کارمندیابی و جذب، آموزش،
حقوق و دستمزد و روابط سازمانی میشود.
به عبارتی دیگر مدیریت منابع
انسانی تابعی در سازمان است که عملکرد کارکنان را در خدمترسانی به اهداف
استراتژیک کارفرما، به حد اعلا میساند.
مدیریت منابع انسانی به دنبال یافتن چگونگی مدیریت افراد در سازمانها، با تمرکز بر سیاستها و سیستمها میباشد.
همچنین
مدیریت منابع انسانی به روابط صنعتی توجه دارد، که همان تعادل در اعمال
سازمانی با قوانین ناشی از بحثهای بین کارکنان و مدیران و قوانین دولتی
میباشد.
مدیریت منابع انسانی محصول جنبش روابط بشری در اوایل قرن بیستم
میباشد، زمانی که محققان شروع به مستندسازی روشهای ایجاد ارزشهای
کسبوکار بوسیله مدیریت استراتژیک نیروی کار کردند.
این تابع در ابتدا
تحت تاثیر کارهای معاملاتی، مانند سازمان حقوق و مزایا بود، اما با توجه به
جهانی شدن، تقویت شرکتها، پیشرفت تکنولوژی، و تحقیقات بعدی، اکنون مدیریت منابع انسانی بر
ابتکارات استراتژیک مانند ادغام و تملیک، مدیریت استعداد، برنامهریزی
جانشینی روابط صنعتی و روابط کاری، چندگانگی فرهنگ و گنجایش میباشد.
منبع : مقاله مدیریت منابع انسانی