پژوهشکده علمی

جدیدترین مطاالب و مقالات علمی

پژوهشکده علمی

جدیدترین مطاالب و مقالات علمی

نیاز سنجی

نیاز سنجی

در قلمرو آموزش، نیازسنجی به عنوان یکی از مولفه‏‌‌های اساسی و ضروری فرآیند برنامه ریزی در نظر گرفته میشود و هر جا که مساله تدوین طرحها و اتخاذ مجموعه‌ای از تدابیر آموزشی مطرح باشد، از نیازسنجی بهطور مکرر یاد میشود.
به بیانی دیگر، وجود و تشخیص نیازهای آموزشی کارکنان گامی اساسی در طراحی برنامه‏‌‌های آموزشی سازمانها میباشد.
شناخت و تحلیل اثربخش نیازهای آموزشی، پیشنیاز یک سیستم آموزشی موفق است.
اولین و اساسی‌ترین گام در تدوین و اجرای برنامه آموزشی، اجرای صحیح و مبتنی بر واقعیت فرایند نیازسنجی است.
در قلمرو آموزش، نیازسنجی به عنوان یکی از مولفه‏‌‌های اساسی و ضروری فرایند برنامه ریزی در نظر گرفته می‌شود و هر کجا که مسیله تدوین طرحها و اتخاذ مجموعه‌ای از تدابیر آموزشی مطرح باش د، از نیازسنجی بهطور مکرر یاد می‌شود و مبنای منطقی هر برنامه وجود نیاز یا مجموعه‌ای از نیازهاست.
نیازسنجی در واقع فرایند جمع آوری و تحلیل اطلاعات است که براساس آن نیازهای افراد، گروهها، سازمانها و جوامع مورد شناسایی قرار می‌گیرد.
معمولا هر برنامه آموزشی و درسی برای ایجاد تحول و تغییر در وضعیت موجود، طراحی و اجرا م یشود.
از این رو گام آغازین در فرایند برنامه ریزی، شناسایی هدفها یا نقاط مطلوب است.
هدفها عموما ریشه در نیازها دارند.
شناخت و تحلیل اثربخش نیازهای آموزشی، پیش نیاز یک سیستم آموزشی موفق است.
تعیین هدف اساسی‌ترین مسیله است و هیچ چیز به اندازه‌ی تعیین هدف در نیازسنجی مهم نیست.
تعیین هدف بدین معنا است که نقطه‌ی مطلوب و آرمان پژوهش کاملا تعریف شود تا سلسله عملیات برنامه‌ریزی شده‌ای که قرار است در فرایند گردآوری، سازماندهی و تحلیل اطلاعات انجام گیرد، معنی‌دار و توجیه‌پذیر باشد.
این مهم، از هرگونه سر در گمی و بیراهه رفتن پژوهشگران و آشفتگی عملیات جلوگیری می‌کند.

منبع : نیاز سنجی

سکونتگاه های غیررسمی

سکونتگاه های غیررسمی

البته برای توانمندسازی، تعریف دقیق علمی با مرزهای مشخص وجود ندارد ولی اکثر صاحب نظران، کارشناسان و متخصصین امور شهری تا اندازه‌ای بر موارد زیر در زمینه توانمندسازی تاکید دارند: توانمندسازی یک جریان خودجوش و پویا است که از درون بافت اجتماعی شکل میگیرد، القای نظر و مفهوم توانمندسازی در یک جامعه معین به صورت دستوری( سطحی و مصنوعی) و بدون در نظر گرفتن بافت اجتماعی- فرهنگی جامعه ١ آثار محدودی ممکن است، داشته باشد و از لحاظ پایداری چون ریشه در بطن روابط اجتماعی مردم ندارد، عمر کوتاهی خواهد داشت، رهبران عقیدتی، مذهبی و سیاسی و همچنین افراد کلیدی میتوانند در شکل گیری و ارتقای سطوح توانمندسازی اجتماعی نقش به سزایی داشته باشد، توانمندسازی چیزی نیست که اعطا شود بلکه فرآیندی است که از شرایط موجود بوسیله افراد آگاه در یک جامعه معین نشیت میگیرد، شکل گیری توانمندسازی به فنون و مهارت‌‌هایی از قبیل سازمان اجتماعی ٢ و توسعه اجتماعی ٣ و همچنین ارتباطات پویا نیاز مبرم دارد، توانمندسازی رویکردی است که با توجه به روابط قدرت ٤، به ١-Socio- Cultural Context ۲- Community Organization ۳- Community Development ۴- Power Relations موازنه قوا در جامعه ارتباط دارد و هدف نهایی آن تلاش برای تقسیم مجدد قدرت موجود اعم از سیاسی، اقتصادی، ١ اجتماعی و کسب هویت فرهنگی توسط گروههای محروم است، عالی‌ترین مرحله توانمندسازی در کنترل اجتماعی بر کلیه امور و فنون و شیون جامعه که در قالب نهادها و موسسات مردمی خود را منعکس مینماید، تبلور مییابد( Bego .

سکونتگاه غیر رسمی
این پژوهش با روش توصیفی– تحلیلی صورت گرفته بهطوری که ابتدا با مراجعه به منابع کتابخانه‌ای و اسنادی، به تشریح مسیله و تدوین نظریه‏‌‌های منتخب برنامه ریزی جهت پاسخ گویی به مشکلات این سکونتگاه‏‌ها پرداخته شده و سپس براساس نظریه‏‌‌های تدوین شده به تحلیل مشکلات و تبیین نقش برنامه ریز شهری برای برون رفت از آن پرداخته است و به این نتیجه رسیده است که برنامه ریز شهری از طریق به کارگیری سازوکارهای مناسب و همکاری با اجتماعات محلی، می‌توانند روند بهسازی و ساماندهی این سکونتگاه‏‌ها را بهبود و سرعت بخشد تا از آن ره شهرها بتوانند به سمت پایداری گام بردارنداز آنجا که سکونتگاه‌های غیررسمی مسکن بخش عمده‌ای از فقرای شهری را تدارک می‌بیند و زمینه اشتغال آنان را فراهم می‌سازد، در مواردی به مثابه فرصتی در توسعه شهری نگریسته می‌شود، اما در عین حال در بر دارنده مشکلاتی هستند که پایداری شهرها را تهدید می‌کند؛ امنیت شهری از جهاتی با ویژگی‌ها و شرایط سکونتگاه‌های فقیرنشین شهری ارتباط تنگاتنگی دارد.

منبع : مقاله سکونتگاه های غیررسمی

مدیریت منابع انسانی

مدیریت منابع انسانی

مدیریت منابع انسانی معطوف به سیاست‌ها، اقدامات و سیستم‌هایی است که رفتار، طرز فکر و عملکرد کارکنان را تحت تاثیر قرار می‌دهند.
مدیریت منابع انسانی فرایندی شامل چهار وظیفه جذب، توسعه، ایجاد انگیزش و نگهداشت منابع انسانی است.
مدیریت منابع انسانی یعنی مدیریت کارکنان سازمان.
مقصود از مدیریت منابع انسانی سیاست‌ها و اقدامات مورد نیاز برای اجرای بخشی از وظیفه مدیریت است که با جنبه‌هایی از فعالیت‌ کارکنان بستگی دارد، به ویژه برای کارمندیابی، آموزش دادن به کارکنان، ارزیابی عملکرد، دادن پاداش و ایجاد محیطی سالم و منصفانه برای کارکنان سازمان.
در محیط رقابتی امروز آغاز می‌شود.
امروزه در نتیجه جهانی سازی، آزاد شدن بازارها و خصوصی سازی بیشتر محیط‏‌‌های تجاری، تعاونیها با چالشهای عمده‌ای برای حفظ هویت و ادامه فعالیت خود به عنوان شرکتهایی کارآمد مواجه می‌باشند.
هر چند، مطابق با ایدیولوژی تعاون، شرکتهای تعاونی دارای ماهیتی اجتماعی و اقتصادی هستند، اما آلکس لیدلو( ۱۹۸۷) اذعان می‌نماید که ” تعاونیها در وهله نخست، واحدهایی اقتصادی هستند که لازمه ادامه حیات آنها و انجام تعهدات اجتماعی در برابر اعضا، کسب توفیق در امور تجاری است.
مدیریت امور کارکنان حوزه‌ای است که به اندازه کل حوزه مدیریت قدمت دارد اما بهطور طبیعی دستخوش تغییر و تکامل شده است.
نقطه عطف این تغییر و تکامل جایی است که به جای مدیریت کارکنان١، مدیریت منابع انسانی۲ مطرح می‌شود.
مدیریت منابع انسانی علاوه بر دارا بودن مبانی و مفاهیم مدیریت کارکنان، رویکردهای کلی‌تر و جدید‌تری را در مدیریت نیروی انسانی در نظر می‌گیرد.

منبع : تحقیق مدیریت منابع انسانی

مکتب رئالیسم

مکتب رئالیسم

واقع گرایی یا ریالیسم، یک مکتب فلسفی است که مدعی است بین علم و معلوم قابلیت تطابق وجود دارد؛ یعنی علم می‌تواند جهان را چنان که واقعا هست توصیف کند.
هدف علم نزد واقعگرایان توصیف صادق و درست چگونگی اقعیت جهان است.
امنیت ملی و بقای دولت, نقش مرکزی را در رهیافت واقع گرایی ایفا می‌کنند؛ این ارزش‏‌ها هستند که آموزه و سیاست خارجی واقع گرایانه را شکل می‌دهند .
اندیشه‏‌‌های واقع گرایانه، تاریخی طولانی دارد.
از زمان وی تاکنون فیلسوفان واقع گرا هر کدام تفکرات متفاوت داشته‏‌اند و هر چه به زمان حال نزدیک‌تر می‌شویم، بر گستره‏ی تفکرات ریالیستی افزوده می‌شود.
عمده‌ترین معیار برای تمایز ریالیست از ایده آلیست، پذیرش جهان مادی و طبیعی به عنوان یک واقعیت غیر قابل کتمان است و اینکه دانش‏‌ها و ارزش ها، مستقل از ذهن انسان وجود دارند.
با این حال، برخی از متفکران ریالیست علاوه بر عالم مادی به عالم غیرمادی نیز باور دارند.
از اینرو برخی از اندیشمندان، ریالیست‏‌ها را به واقع گرایان علمی یا طبیعی و عقلانی یا قدیمی تقسیم کرده‏‌اند( شفیلد، هری؛ مترجم سرمد، غلامعلی، ١۳۷۵) هدف ما در این مقاله بررسی مکتب ریالیسم و تاثیر آن بر تعلیم و تربیت است تا با بررسی دیدگاه دانشمندان این مکتب و استفاده از اندیشه‏‌‌های مثبت آن در جهت کیفیت بخشی در مسایل یادگیری گام برداریم.
ریالیسم، مکتبی ادبی – هنری است که در اواسط قرن نوزدهم میلادی یعنی در فاصله سال‌های ١۸۵۰ – ١۸۸۰ در اروپا و آمریکا رواج یافت.
این مکتب عکس العملی بود در مقابل مکتب رمانتیک. رمانتیک مکتبی درون گرا و ذهنی بود که برای فرار از واقعیت اکنون، به دنیای گذشته پناه می‌برد که البته این دنیای ساختگی غالبا مبنای واقعی نداشت، اما ریالیسم مکتبی عینی و بیرونی بود که بر بیان واقعیت‌های جامعه تاکید بسیار داشت و معتقد بود که آثار متکلفانه و دیرفهم مکتب‌های رمانتی‌سیسم و کلاسیسیم راه به جایی نمی‌برد و برای نشان دادن تصویر درستی از جامعه باید زبانی بی پیرایه و ساده را برگزید.
[١] پایه‌گذاران اصلی ریالیسم در فرانسه نویسندگان و شاعران کم شهرتی بودند که بهطور صریح با مکتب رمانتیسیم مقابله می‌کردند.
ازجمله این افراد می‌توان به شامفلوری، مورژه و دورانتی اشاره کرد.
نخستین عرصه‌ای که ریالیسم توانست در آن خودی نشان بدهد، هنر نقاشی بود و گوستاو کوربه( ١۸١۹ – ١۸۷۷ م) یکی از پیشگامان آن محسوب می‌شود.

منبع :مقاله مکتب رئالیسم

علم دینی

علم دینی

مبحث علم دینی، یکی از مباحث چالشی است که با دو رویکرد مخالف و موافق همراه است.
یکی از موافقان نظریهٴ علم دینی، آیت الله جوادی آملی دام‌ظله است.
در مسیلهٴ چگونگی تحقق علم دینی، رویکرد حداکثری را به دین می‌پذیرند و معتقدند که دین، شامل تمام علوم می‌شود و علم غیردینی وجود ندارد.
دیدگاه حداکثری علم دینی، دارای سه مرحله است: ١. قرار دادن عقل در هندسهٴ معرفت دینی؛ ۲.
تنفیذ شرع بنای عقلا را؛ ۳.
تبیین کلیات علوم با دلیل نقلی.
این مراحل به صورت تکاملی، همه علوم را در بر می‌گیرد.
استاد جوادی آملی جداانگاری علم و دین را محصول تصوری ناصواب از علم و دین، و تبیین نسبت واقعی علم و دین را در گرو تعیین جایگاه عقل در درون هندسه معرفت دینی می‌دانند.
در این دیدگاه عقل، در برابر نقل، قرار می‌گیرد، نه در برابر دین.
دیدگاه استقلال دو حوزه علم و دین از یکدیگر بر آن است تا از یک سو به تعارض این دو حوزه معرفتی پایان دهد و از دیگر سو، بر نقش علم در اداره عرصه‏‌‌های غیراختصاصی دین تاکید ورزد.
استاد جوادی آملی جداانگاری علم و دین را محصول تصوری ناصواب از علم و دین، و تبیین نسبت واقعی علم و دین را در گرو تعیین جایگاه عقل در درون هندسه معرفت دینی می‌دانند.
در این دیدگاه عقل، همگام با قرآن و سنت، تامین کننده معرفت دینی است و از این رو، معرفت عقلانی و دانش علمی از قلمرو معرفت دینی بیرون نبوده و هرگز در مقابل دین قرار نمی‌گیرد.
در این دیدگاه عقل، در برابر نقل، قرار می‌گیرد، نه در برابر دین.
از این رو، از این منظر، علم یکسره دینی شده و چیزی به نام علم غیردینی وجود نخواهد داشت.

منبع : علم دینی